loading...
سايت كولاك|فانوسك|چت روم فانوسك|سايت اميد|چت روم اميد فانوس|جامعه مجازي فانوسك|کولاک چت|امید چت|چت روم فانوسک|چت روم کولاک|
آخرین ارسال های انجمن
Soheil Rokh بازدید : 106 یکشنبه 09 تیر 1392 نظرات (0)

یه روزی روزگاری یه خانواده ی سه نفری بودن. یه پسر کوچولو بود با مادر و پدرش، بعد از مدتی خدا یه داداش کوچولوی خوشگل به پسرکوچولوی قصه ی ما میده، بعد از چند روز که از تولد نوزاد گذشت .
پسرکوچولو هی به مامان و باباش اصرار می کنه که اونو با نوزاد تنها بذارن.پدر و مادرش تصمیم گرفتن اینکارو بکنن اما در پشت در اتاق مواظبش باشن.
پسر کوچولو که با برادرش تنها شد … خم شد روی سرش و گفت : داداش کوچولو! تو تازه از پیش خدا اومدی ……….
به من می گی قیافه ی خدا چه شکلیه ؟ آخه من کم کم داره یادم می ره..

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 329
  • کل نظرات : 77
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 92
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 89
  • باردید دیروز : 9
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 275
  • بازدید ماه : 570
  • بازدید سال : 1,875
  • بازدید کلی : 166,016